خاطرات شیرین کودکی

ساخت وبلاگ
سلام عزیزم خوبی ،قربونت برم مه تازگیا هر وقت بابایی ومن بهت نگاه میکنیم میگبم ماشالله چه زود گذشت وبزرگ شدی ،خیلی بزرگ شدنت دیگه قابل حسه ،خیلی  عزیزم بازم یه هفته است که تو اتاق خودت میخوابی ،تو تختی که هریدیم خیلیی دوست داری بخوابی ،دو سب پیش ما اومدی گفتی مهمون اومدم پیشتون ،هی بدک نیست ،خوابت مب خاطرات شیرین کودکی...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات شیرین کودکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8barfdone9 بازدید : 19 تاريخ : شنبه 3 تير 1396 ساعت: 18:13

سلام امروز برا نهار زن عمو وپسر عموهات اومده بود همه چی عالییی بود ولی یکم غریبگی میکردی وپسر کوچش هر وقت که داد میزد برا تو گریه میکردی ،نمیدونم ورا به صدای بلند اینقدر حساسی،فکر میکنی دعوات میکنه ،خیلی مودب بودی ووسایلاتو به همه می دادی ،پسرم بهت افتخار میکنم که اینقدر اقایی ،[ موضوع : ] خاطرات شیرین کودکی...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات شیرین کودکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8barfdone9 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 7 ارديبهشت 1396 ساعت: 23:56

خاطرات شیرین کودکی...
ما را در سایت خاطرات شیرین کودکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8barfdone9 بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1396 ساعت: 9:43

سلام عزیزم امروز به اتفاق عزیز جون وخاله هات رفتیم بارک .خبلیییی بدو بدو کردی با بسر خاله هات وحسابی بهمون خوش گذست .باید زود زود ببرمت بارک .جون تو خونه هم حوسله ات سر میره هم زیاد تو حونه نمینونی جنب وجوش کنی .اونثدر شب خسته بودی ولی مقاومت میکردی ونمی خوابیدی.نصف شبم زود زود بلند میشدی ووگریه میکردی فکر میکنم خواب بدی مس دیدی.بعصی شبا اینجوری می شی


[ موضوع : ]

خاطرات شیرین کودکی...
ما را در سایت خاطرات شیرین کودکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8barfdone9 بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1396 ساعت: 9:43

خاطرات شیرین کودکی...
ما را در سایت خاطرات شیرین کودکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8barfdone9 بازدید : 17 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1396 ساعت: 6:10